مساله شهادت
دوم مساله شهادت است.مرگ به صورت شهادت،جمع ميانهر دوست.از يك طرف ولى الله از اين جهان به جهان ديگر منتقل شده و ازطرف ديگر فرصت را از دست نداده است،چرا كه شهادت يعنى تبديلكردن عمر به بهترين شكل عمل;يعنى به صورت يك عمل و به صورتيك تكليف و يك مسؤوليت،عمر را به پايان رساندن،كه ديگر انساننمىتواند چنين فرض كند و بگويد كه اگر من شهيد نشوم و در دنيا عمركنم ممكن است كار بالاترى انجام دهم;كار بالاترى نيست.
پيغمبر فرمود:هر ذى برى يعنى هر صاحب عمل نيكى،فوق عملبرش،برى هست،مگر شهادت كه ديگر مافوق اين بر،برى نيست (4) ;يعنىكسى نمىتواند بگويد من آرزوى شهادت در راه خدا را ندارم،براى اينكهمىخواهم به جاى شهادت كار بالاترى در اين دنيا انجام بدهم. پيغمبرفرمود كار بالاترى وجود ندارد.اين است كه در مقابل آرزوى مرگ بهصورت شهادت، ديگر خواستن طول عمر معنى ندارد و ما مىبينيم كهاولياء الله هميشه مرگ به صورت شهادت را آرزو مىكنند.آن جملهاى كهعلى عليه السلام فرمود كه اگر هزار ضربتشمشير بر من وارد شود و شهيد شومآن را بر مرگ در بستر ترجيح مىدهم،معنايش همين است.
آن كسانى كه اولياء الله واقعى هستند آن دنيا را به راى العين دارندمىبينند و از آنچه پيش فرستادهاند[خشنودند].
در نهج البلاغه آمده است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به امير المؤمنين عليه السلامفرمود:يا على!مرگ تو به صورت شهادت است و تو شهيد از دنيا خواهىرفت.على عليه السلام مىفرمايد وقتى كه در احد هفتاد نفر از مسلمين شهيدشدند و من از شهادت محروم شدم متاثر شدم.(ايشان در اين زمان يكجوان سى ساله است،كسى كه بيش از سه چهار سال از ازدواجش نگذشتهو دو پسر كوچك هم در خانه دارد.بايد اين قرائن و شواهد مادى را همدر نظر گرفت.)رفتم خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و عرض كردم يا رسول الله!
آيا شما به من نفرموديد كه من شهيد خواهم شد،پس چرا من شهيد نشدم؟
فرمود:يا على!تو شهيد خواهى شد و شهادت براى تو مقدر است و تو باشهادت از دنيا خواهى رفت.بعد پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد:يا على!
صبر تو در موطن شهادت چگونه خواهد بود؟عرض كردم:«ليس هذا منمواطن الصبر هذا من مواطن البشرى و الشكر» (5) بفرماييد كه شهادت چقدربا صفاست;اينجا كه جاى صبر نيست.صبر در يك امر مكروه است،شهادت آرزوى من است،محبوب من است،عطيه الهى است.
ابراهيم عليه السلام در ميان پيغمبران به خلت معروف است.پيغمبران درعين اينكه همه پيغمبر هستند شؤون روحى آنها و يا به قول اهل معرفتمظهريت آنها براى صفات الهى تفاوت دارد.يكى مظهر بكاء و خوفاست و ديگرى مظهر محبت و عشق است و مانند آن.مثلا كار ابراهيم يكوجهه دارد و كار يحيى بن زكريا يا عيسى بن مريم عليهم السلام وجهه ديگرىدارد.ابراهيم خليل الله،پيغمبر عشق است،پيغمبر محبت است و لهذالقبش هم خليل الله است.يك شب ابراهيم در حالىكه در صحرا دنبال گلهگوسفندش است صدايى مىشنود: «سبوح قدوس،ربنا و رب الملائكةو الروح».اين صدا را كه مىشنود از خود بى خود مىشود. يكدفعه مىگويدكه بود؟كه بود كه نام محبوب من را برد؟يك بار ديگر تكرار كن،ثلث اينگوسفندانم را به تو مىدهم.بار ديگر تكرار مىكند.هيجانش بيشترمىشود;مىگويد بار ديگر تكرار كن ثلث ديگر گوسفندانم را هم به تومىدهم و هيجانش بيشتر مىشود...
ابراهيم عليه السلام در وقت مرگ باز با خدا مغازله و عشقبازى مىكند.درهنگام قبض روح مىگويد:«هل رايتخليلا يميتخليله؟»آيا ديدهاى خليل ودوست روح دوستخود را قبض كند؟فرشته از ناحيه خدا به او مىگويد:
«هل رايتخليلا يكره لقاء خليله» (6) آيا ديدهاى دوستى لقاى دوستخود رامكروه بشمارد؟!در همان حال هم در حال مغازله است;در همان حالى كهدارد مىرود،باز دارد حرف مىزند و عشقبازى مىكند.به قول حافظ:
دلم از وحشت زندان سكندر بگرفت رختبربندم و تا ملك سليمان بروم به هوادارى او ذره صفت رقصكنان تا لب چشمه خورشيد درخشان بروم
به هر حال اين خود حقيقتى غير قابل انكار است و فقط براى اولياء اللهاست كه مرگ به صورت يك آرزوى واقعى در مىآيد.مرگ به صورتشهادت براى اولياء الله،ديگر به صورت يك مرگ آرزويى غير مشروطاست كه هرگز با آن مبارزه نمىكنند.شهادت،هم انتقال از جهانى به جهانديگر است و هم خودش درجه است،خودش بالا رفتن است.
البته اين حرف هم گفته مىشود كه اگر انسان قائل به دنياى ديگر همنباشد،باز زندگى كميت دارد و كيفيت دارد و انسان زندگى را براىارزشهايش مىخواهد.مساله ارزشها در زندگى مساله درستى است ولىپايه همه ارزشها يك ارزش است و آن توحيد است.اگر اين يك ارزشوجود نداشته باشد ديگر ارزشى در دنيا معنى ندارد.
پروردگارا دلهاى ما به نور ايمان منور بگردان!
نيتهاى ما را خالص بفرما!
پرتوى از انوارى كه بر دلهاى بندگان خالص و مخلصت ومتهجدينت تابانيدهاى بر دلهاى ما هم بتابان!
خدايا دست ما را از دامان ولاى على و آل على كوتاه نفرما!
ما را پيرو واقعى آنان قرار بده!
پروردگارا!قلب مقدس امام زمان عليه السلام را از همه ما راضىبفرما!
اموات ما را مشمول عنايت و مغفرت خودت قرار بده!
نظرات شما عزیزان: